Wednesday, January 28, 2015

تأیید شد که: احمدی نژاد از شیطان الهام میگرفت!


تأییدی بر اینکه: احمدی نژاد از شیطان الهام میگرفت!(ان الشیاطین یوحون الی اولیائهم)

چند روز پیش نوشتم: چرا احمدی نژاد یک شیطان واقعی بود!!!؟

گزارش تأیید دیوان عالی کشور درباره رحیمی را میخواندم که آخرین جمله این گزارش بسیار جلب توجه کننده است: (که فاسد را در رأس سازمان مبارزه با فساد نهاده بود- پایان نقل)

اکنون با خواندن نامه اعتراضیه محمدرضا رحیمی به احمدی نژاد متوجه میشویم که حدسمان به یقین تبدیل شده و احمدی نژاد همواره به ندای شیطان گوش فرامیداده و تصورش بر این بوده که آن ندا سروش فرشتگان است!! بخشی از متن نامه را ببینید:

"در اواخر دولت هربار که به مشورت می‌نشستیم به سروش آسمانی کذایی بیشتر توجه می‌کردید تا مشورت‌های ناشی از تجربه های مختلف من. در سال آخر دولت اصرارتان بر کاندیداتوری فرد مورد نظر چنان بود که گویی از جایی به شما الهام می‌شده است".

قرآن کریم در این زمینه میفرماید:‌ ان الشیاطین یوحون الی اولیائهم
شیطانها به دوستانشان وحی میفرستند(مطالبی را به آنان الهام میکنند)
هشتم بهمن نودوسه

نامه محمدرضا رحیمی علیه احمدی نژاد

نامه محمدرضا رحیمی علیه احمدی نژاد
27 ژانویه 2015 - 07 بهمن 1393

محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق ایران، با انتشار نامه ای سرگشاده به انتقاد شدید از او پرداخته است.
وی در این نامه، برای اولین بار ادعاهایی را علیه آقای احمدی نژاد طرح کرده است.
در بخشی از نامه، که در خبرگزاری ایلنا منتشر شده، آقای رحیمی از محمود احمدی نژاد به خاطر آنکه در دفاع از پرونده مالی معاون اول خود "شهادت" نداده انتقاد کرده است.
محمدرضا رحیمی با اشاره به پرونده ای مالی که منجر به محکومیت قضایی او شده نوشته "آقای احمدی نژاد، به‌راستی نمی‌دانید یا فراموش کرده‌اید که ماجرای این پرونده چیست؟"
آقای رحیمی به تحمل ۵ سال و ۹۱ روز حبس، ۵ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان رد مال و جزای نقدی محکوم شده است. خبرگزاریهای ایران گزارش داده اند که این حکم توسط شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور صادر شده و قطعی است.
او در نامه خود خطاب به آقای احمدی نژاد گفته ادامه داده است: "شاید فراموش کرده‌اید که رحیمی محکوم امروز، چوب لجبازی‌ها و آبروبری‌های گاه و بیگاه شما را می‌خورد."
در سال ۱۳۸۸ و از پس انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری که به اعلام پیروزی مجدد آقای احمدی نژاد منجر شد، آیت الله علی خامنه ای با ادامه کار اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون اول ریاست جمهور مخالفت کرد و پس از این اقدام، آقای احمدی نژاد او را به ریاست دفتر رئیس جمهور منصوب کرد و محمدرضا رحیمی را به عنوان معاون اول خود برگزید. آقای رحیمی پیش از این ارتقا، معاون حقوقی رئیس جمهور بود.
محمدرضا رحیمی در این نامه به برنامه ریزی برای رقابت های انتخاباتی دوره هشتم مجلس اشاره کرده و می گوید: "در این راستا برای انتخابات مجلس هشتم نیز کمیته‌ای متشکل از برخی چهره‌های اصولگرا برگزار و بنا شد از کاندیداهای اصولگرا در سطح کشور از طریق کمک‌های غیردولتی پشتیبانی مالی شود."
او از فردی به نام "جابر ابدالی" نام می برد که مبلع ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان را برای پرداخت به حدود ۱۷۰ نفر از کاندیداهای مجلس هشتم پرداخته است.

"برای آگاهی ملت شریف ایران و یادآوری مجدد بار دیگر می‌گویم که: همواره در آستانه برگزاری انتخابات مجلس، کمیته‌هایی برای برنامه‌ریزی و راهبری امر انتخابات توسط جریانات سیاسی تشکیل می‌گردد. در این راستا برای انتخابات مجلس هشتم نیز کمیته‌ای متشکل از برخی چهره‌های اصولگرا برگزار و بنا شد از کاندیداهای اصولگرا در سطح کشور از طریق کمک‌های غیردولتی پشتیبانی مالی شود. در میان افراد کمک کننده فردی به نام جابر ابدالی که از سوی برخی نمایندگان مجلس و مقامات قضایی و اجرایی به اینجانب معرفی شده بود، برای کمک اعلام آمادگی نمود. بنده نیز به واسطه حساسیت و اطمینان خاطر از سالم بودن کمک‌های نامبرده همچون سایر موارد در خصوص ایشان از طریق حراست دیوان محاسبات از مجاری ذیصلاح، در خصوص وی استعلام کردم که پس از اطمینان و پاسخ مثبت که اسناد آن ضمیمه پرونده است، برای دریافت کمک از وی اعلام آمادگی نمودیم و از وی خواستیم که به کاندیداهایی که ما معرفی می‌کنیم از محل حساب شخصی و با چک بانکی خودش کمک نماید.در نهایت نامبرده مجموعاً یک میلیارد و دویست میلیون تومان را به این امر اختصاص داد و البته کلیه اسناد و کپی چک‌های صادره که به قریب ۱۷۰نفر از کاندیداهای مجلس هشتم پرداخت شده است در پرونده ثبت و ضبط است و همه آن به مصرف انتخابات رسید. بنابراین کل این مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان بوده و عینا به حساب نامزدها پرداخت گردیده است.آیا شما اطلاع نداشتید که کل ماجرا همین است که متاسفانه در اثر اطلاع رسانی نادرست و مغرضانه و نگاه سیاسی خصمانه به موضوع یک کلاغ چهل کلاغ کردند که فلانی برده است و خورده است. وقتی کمک کننده این یک میلیارد و دویست میلیون تومان و نیز دریافت کنندگان، مشخص و معلوم هستند، لذا باید پرسید ارتباط این موضوع با بنده چیست."
آقای رحیمی در نامه اخیر خطاب به آقای احمدی نژاد نوشته که این انتصاب خلاف نظر او بوده و حکم معاون اولی وی بدون اطلاع او صادر شده است. او می گوید حتی در زمان انتصاب به معاونت حقوقی رئیس جمهور، آقای احمدی نژاد او را بر "خلاف مقررات" و با حفظ سمت به دولت آورده بود. آقای رحیمی آن زمان رئیس دیوان محاسبات کشور از زیر مجموعه های مجلس بود.
او در این نامه بدون نام آوردن از اسفندیار رحیم مشایی، مدعی شده که با حمایت محمود احمدی نژاد از آقای رحیم مشایی مخالف بوده و خطاب به رئیس سابق خود می می گوید در اواخر دولت "هربار که به مشورت می‌نشستیم به سروش آسمانی کذایی بیشتر توجه می‌کردید تا مشورت‌های ناشی از تجربه های مختلف من." آقای رحیمی می افزاید: "در سال آخر دولت اصرارتان بر کاندیداتوری فرد مورد نظر چنان بود که گویی از جایی به شما الهام می‌شده است."
آقای رحیمی در ادامه این نامه ادعا می کند برای نشان دادن مخالفت خود با حمایت محمود احمدی نژاد از کاندیداتوری آقای مشایی، به عنوان نامزد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ ثبت نام کرده اما "به اصرار" رئیس جمهور وقت "انصراف" داده و "بازی را بار دیگر در صحنه رفاقت باخته" است.

آقای رحیمی می گوید محمود احمدی نژاد "برخلاف مقررات" او را با حفظ سمتش به عنوان رئیس دیوان محاسبات، به معاونت حقوقی رئیس جمهور هم منصوب کرد
معاون آقای احمدی نژاد همچنین مدعی است که در جریان عزل مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت کابینه "به علت تعلل در عزل رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران" خود را "سپر" کرده تا او از دولت خارج نشود. وی خطاب به رئیس سابق خود می افزاید اما "شما لجبازی" کردید" و "او را عزل کردید و مرا هم نزد رسانه ها و افکار عمومی سکه یک پول ساختید و البته همان موقع در جریان قرار گرفتم که با مشورت اطرافیان پیش نویس عزل بنده را هم آماده کرده بودید."
او درباره قهر ۱۱ روزه آقای احمدی نژاد بر سر مخالفت آیت الله خامنه ای برای عزل حیدر مصلحی وزیر وقت اطلاعات هم می نویسد: "در جریان قهر شما پس از ماجرای آقای مصلحی بسیاری از دوستان شما تلاش کردند که من هم کار را رها کنم تا دولت بخوابد و بسا کسانی که به من گفتند آماده باشم برای عهده دار شدن کفالت ریاست جمهوری. اما گفتم حوصله کنید احمدی نژاد باید برگردد که من میانه او و خودم را با خدمت به نظام آزموده‌ام."
آقای رحیمی تاکید دارد: "همه آنچه ظرف چندین سال بر من رفته است، یک طرف ماجرا است و البته این زخم وقتی کاری می شود که جنابعالی نیز مصلحت را در آن می‌جویید که دامن خود را از آن برچینید."
در پی اعلام محکومیت محمدرضا رحیمی، دفتر آقای احمدی‌نژاد با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرده بود: "اصولا این موضوع هیچ ارتباطی با دولت و حتی دوره خدمت ایشان در دولت‌های نهم و دهم ندارد و دلیل اصرار بر ارتباط دادن آن به دولت قبل بر همگان آشکار است."
محمدرضا رحیمی در نامه خود به محمود احمدی نژاد، از او گلایه کرده که چرا درباره "صحت و سلامت زندگی" او که "از نزدیک با آن آشنا" است گواهی نداده و نوشته: "آیا نباید می‌گفتید که رحیمی پس از عمری خدمت چون حقوق و مزایای بازنشستگی‌اش برقرار نشده، برای گذران زندگی به سختی افتاده است؟"

Monday, January 26, 2015

هجوم عنيف من الشيخ احمد الكبيسي على الوهابية احمد الکبیسی، واعظ عراقی که در دبی زندگی می کند، این روزها بخاطر حمله به وهابیت، به عنوان پدر معنوی القاعده و داعش ، به دادگاه کشیده شده است. وی در آخرین اظهار نظر در این خصوص گفته بود که داعش محصول صهیونیستهاست و برای فروپاشاندن عراق و ضربه زدن به دین اسلام ایجاد شده است. الکبیسی در واکنش به دومین پرونده ای که دادستان امارات علیه وی گشوده ، در یک نوار ویدئویی بر روی اینترنت گفت: البغدادی یک عمله یهود است و نه بیشتر! این واعظ عراقی، همچنین اظهارداشت، "به خدا داعش و ماعش و حتی محمد الوهاب صد درصد ساخته یهودی ها بوده " و بطور مستمر در حال پاره پاره کردن امت اسلامی هستند ، بگذارید مرا بکشند، اما من می گویم چون در برابر خدا مسوولم ! به هرحال، داعش نمی تواند عمر زیادی داشته باشد و این احتمال زیاد است که از نظر نظامی و امنیتی بزودی مهار خواهد شود، اما آنچه می ماند، ضربات خدشه کننده ای است که به دین اسلام وارد کرده است. از همین رو بر علما و مراجع و شخصیت های متعهد دانشگاهی در جهان اسلام است که برای پاک سازی چهره دین از تصویری که داعش ارائه کرده، همت کنن

Emotional baby! Too cute!

انسانی والامقام و محبوب درگاه الهی

https://www.facebook.com/m.noori58/photos/pcb.813055515412197/813055312078884/?type=1
https://www.facebook.com/m.noori58/photos/pcb.813055515412197/813055345412214/?type=1
https://www.facebook.com/m.noori58/photos/pcb.813055515412197/813055372078878/?type=1
https://www.facebook.com/m.noori58/photos/pcb.813055515412197/813055398745542/?type=1
 
 
 
آرسن میناسیان

من تنها چند هفته ای است که میدانم و شاید برخی از شما که این نوشته را میخوانید هنوز هم ندانید که اولین داروخانه شبانه روزی ایران در شهر ما "رشت" راه اندازی شد. مبتکر آن یکی از ارامنه گیلان به نام "آرسن میناسیان" بود و داروخانه اش "کارون" نام داشت. ماجرا باز میگردد به سالهای جنگ جهانی دوم. سالهایی که تیفوس در رشت بیداد میکرد و آرسن میناسیان که داروساز تجربی بود، به ابتکار خود در همین داروخانه برای مردم شهر "دارو" می ساخت و با تیفوس می جنگید. تا پیش از جنگ دوم جهانی، از کارخانه داروسازی "بایر" آلمان دارو به ایران وارد می شد، اما با شروع جنگ و مخصوصا از وقتی که ارتش متفقین به ایران آمد و مناسبات ایران و آلمان تیره شد، داروهای بایر هم به ایران صادر نشد و در رشت "آرسن میناسیان" به ابتکار خود شروع به تولید داروی های جانشین کرد. زنان مقابل داروخانه اش صف می بستند و التماس می کردند:
"آرسن جان، تی جان قوربان، می دختر کرا از دست شه. او کرا میره. به دادا ما برس"
میگویند آرسن هیچ بیمار یا بیمارداری را از مقابل داروخانه اش بی آنکه نسخه ای مجانی و یا با پول اندکی برایش بپیچد رد نمیکرده است.
همسایه ام از قول مادر بزرگش نقل میکند که وقتی آرسن مرد، چنان تشییع جنازه ای از او در رشت برپاکردند که سابقه نداشت. مسلمان و ارمنی پشت جنازه اش راه افتادند و او را تا مدرسه ای که حالا دیواری بلند آن را از شهر جدا کرده بدرقه کردند. مدرسه "آهوردانایان" در خیابان سعدی.
داروخانه "کارون" رشت در میدان شهرداری کنار سینما انقلاب یادگاری است که از او باقی مانده و چقدر دلم گرفت وقتی از رهگذاران پرسیدم: "میدانید صاحب این داروخانه چه کسی بوده؟" و هیچیک نمیدانستند. شاید حتا آنها که اکنون در داروخانه کارون نسخه می پیچند هم ندانند.

دلم میخواست بدانم چرا میناسیان اسم داروخانه اش را گذاشته بود "کارون". پس از مدتی جستجو فهمیدم که او عاشق رودخانه کارون بوده است و هرچه بیشتر درباره اش تحقیق کردم، بیشتر شیفته او شدم و به همان اندازه هم متعجب. تعجب از اینکه دانستم او داروها را ارزان تر از هر داروخانه ای میفروخته- به کسانی که پول نداشته اند داروی مجانی میداده، با چمدانی از داروهای خود ساخته اش به روستاها میرفته و به داد مردم میرسیده.
در "سلیمان درآب" رشت نخستین خانه سالمندان ایران را تاسیس کرد. بعدها در کنار آن برای معلولین هم جایی برای نگهداری آنان ساخت. سپس به فکر کودکان عقب افتاده ذهنی افتاد و برای آنها هم ساختمانی بنا کرد. حتا برای نگهداری و درمان سگهای سرگردان در کوچه ها و خیابانهای رشت هم درمانگاه حیوانات ساخت.


مردم رشت با اعتماد کامل هرآنچه را که در توان داشتند در اختیار میناسیان میگذاشتند. حتا کسانی برای آسایشگاه سالمندان او گوسفند نذر میکردند. کنار آسایشگاهی که ساخته بود یک آغل هم برای گوسفندان نذری ساختند. برای دختران خانواده های کم بضاعت جهیزیه تهیه میکرد. برای بیرون آوردن بدهکاران از زندان پول جمع می کرد. 


جز عضویت در شورای شهر رشت، هیچ مسئولیتی را در زندگی اش نپذیرفت و عضویت در شورای شهر را هم برای خدمت به مردم رشت قبول کرد. شنیده ام آیت الله ضیاء بری(بحرالعلوم) که در پاکدامنی و مهربانی زبانزد بوده، در تمام آن سالها حامی میناسیان بوده است.

میناسیان که می گویند زیاد سیگار می کشیده، سرانجام دچار تنگی نفس شد، تا یک سال پیش از انقلاب زنده بود، تا آن که 14 فروردین 1356 در یکی از بیمارستانهای رشت چشمهایش را برای همیشه بست. سال 1285 شمسی در شهر رشت بدنیا آمده بود و روز 15 فروردین که خبر مرگ آرسن در شهر پیچید. میگویند در رشت باران نه از آسمان که از زمین میبارید. مسلمانان با پرچم و کتل و مسیحیها با صلیب راه افتادند و جنازه اش را تا کلیسای ارامنه روی شانه بدرقه کردند. همچنین میگویند جنازه به هر خیابان شهر که میرسید، کاسبها مغازه هایشان را میبستند و پشت جنازه راه میافتادند، چنانکه گفته شده آن روز شهر رشت تعطیل شده بود. او را به مدرسه ارامنه رشت بردند و به خاک سپردند. یعنی همان مدرسه ای که من به زحمت توانستم از داخل آن و از سنگ قبر میناسیان عکسی برایتان بگیرم و به اشتراک بگذارم.

از آن روزی که فهمیدم در شهر ما "رشت" یک روز نه از آسمان بلکه از زمین باران میباریده، هر گاه که باران میبارد یاد میناسیان می افتم. میناسیان افسانه نبوده، واقعیت بوده. واقعیتی که در گذشته بوده اما در این روزگاری که حالا ما هستیم اگر تمام گیلان را چراغ به دست هم بگردیم نمیتوان نمونه اش را پیدا کرد و به همین دلیل میخواهم بگویم میناسیان افسانه بود. افسانه انسانیت و این افسانه در شهر ما "رشت" و درکنار گذشتگان ما زندگی میکرده است. چقدر دلم میخواهد شرح حالی از میناسیان را شهرداری رشت بنویسد و همراه با عکس او در یکی از میدانهای شهر نصب کند تا همه بدانند میتواند آنگونه هم زیست که میناسیان زیست. یا اگر چنین نمیکنند، حداقل تابلوئی با عکس او بنویسند و در کنار در داروخانه کارون نصب کنند.

چون این متن را با ایمیل دریافت کرده ام نام نویسنده اش را نمیدانم. برخی اطلاعات پیرامون این انسان واقعاً انسان در ویکیپدیا هست ولی این متن خواندنی تر است.

گزارش محرمانه سازمان بازرسی کل کشوراز دکل گمشده نفتی

گزارش محرمانه سازمان بازرسی کل کشوراز دکل گمشده نفتی+ سند

شنبه ۴بهمن ۱۳۹۳
Dakale-Din-saham-news

سحام- روز یک‌شنبه ۲ آذرماه ۱۳۹۳ «نادرقاضی پور» عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با بیان این‌که سازمان بازرسی کشور درحال پیگیری دکل گم شده ۷۸ میلیون دلاری نفتی است، گفت: «برخی ازشنیده‌ها حاکی از آن است که دکل نفتی مفقودی ایران«دکل نفتی دین»، توسط دلالان به یکی از کشورهای همسایه اجاره داده شده است.»
چندی‌است اخباری ازمفاسد «شرکت تاسیسات دریایی ایران» که ازجمله شرکت‌های زیرمجموعه سازمان بازنشستگی وزارت نفت است در رسانه‌ها منعکس می‌شود و رئیس کمیسیون انرژی مجلس نیزخبر از تحقیق و تفحص از این شرکت بزرگ نفتی داده است. درخبر دیگری که درهمین رابطه به‌صورت سربسته منتشر شده است، ازخرید یک دکل نفتی صحبت به میان آمده  که «پول آن پرداخت شده، ولی هیچ وقت وارد کشور نشده است!»
درهمین رابطه گزارشی رسمی از«سازمان بازرسی کل کشور» برای «دادسرای اموراقتصادی» ارسال شده که درآن روند سوء این فساد به‌صورت کامل توضیح داده شده است. دراین گزارش نام برخی از دلالان مشهورنفتی مانند «مراد شیرانی» ذکر شده است.
«مراد شیرانی» مورد حمایت افرادی چون «محراب» ازمعاونین اسبق وزارت اطلاعات، «رضا یوسفی» قائم‌مقام سابق ضدجاسوسی وزارت‌ اطلاعات، «قاسم محمودی» مدیرکل سابق انرژی وزارت اطلاعات، «حسینی» با نام مستعار«ولایتی» (شوهرخواهر محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران) که در دوره وزارت حیدرمصلحی مدیرکل انرژی وزارت اطلاعات بوده، قرار داشته است. «حسینی» با نام مستعار«ولایتی» نقش مستقیمی در رشد و توسعه «بابک زنجانی» داشته و تاکنون ازتعقیب قضایی مصون مانده است. آقای «شیرانی» با توجه به اسناد و مدارکی که از مدیران کشور دراختیار دارد و با ارسال بخش عمده‌ای ازثروت خود به خارج از ایران، درحال خروج از کشور می‌باشد.
گفتنی‌است به دلیل شفافیت و هم‌چنین طولانی بودن این گزارش، کل گزارش «سازمان بازرسی کل کشور» بدون ارائه هرگونه تحلیل کارشناسی درسحام منتشر می‌شود.
هم‌چنین اسناد دیگری از برخی افراد مرتبط با وزارت نفت در دولت‌های احمدی‌نژاد و برخی همکاری‌ها و ارتباطات خاص«امنیتی‌ها» با دلالان مشهورنفتی هم‌چون «مراد شیرانی» درگزارش‌های بعدی منتشر خواهد شد. عمق فساد در دوران وزارت اطلاعات «حیدرمصلحی» به حدی بوده است که «ادکلن» و «خودروهای خانوادگی» مدیران کل این وزارت‌خانه نیز توسط دلالان بدنام نفتی خریداری شده و برخی از آن‌ها مبالغ این رشوه‌ها را در وجه همسران خود دریافت کرده اند. برخی از اسناد دریافت این مبالغ توسط مدیران امنیتی نیز، به‌صورت مستند درگزارش‌های بعدی منتشر خواهد شد.
خبرگزاری فارس روزشنبه ۲۷ دی‌ماه ۱۳۹۳، درگزارشی  اختصاصی از بازداشت دونفر ازمتهمان اصلی پرونده شرکت«تاسیسات دریایی ایران» توسط قوه قضاییه خبرداده و نوشته است که روند بازداشت‌ها دراین پرونده ادامه خواهد داشت.
متن کامل گزارش «سازمان بازرسی کل کشور» که درتاریخ ۱۳۹۳/۰۹/۱۹ خطاب به «معاون دادستان و سرپرست دادسرای اموراقتصادی» ارسال شده، به شرح زیر است:
معاونت محترم دادستان و سرپرست دادسرای امور اقتصادی
سلام علیکم
احتراما؛ با توجه به این که بررسی عملکرد مالی و مدیریتی شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران به موجب حکم بازرسی شماره ۲۲۲۹۲۲مورح ۱۳۹۲/۱۱/۲۹ در دستور کار این هیآت بازرسی قرار گرفته که در رسیدگی‌های اولیه سوء جریاناتی کشف و محرز گردید و براساس اسناد و مدارک و مستندات قانونی محکمه پسند، آقایان مسعود سلطان‌پور و علی طاهری مطلق مدیران سابق این شرکت بوده و با همکاری برخی از مدیران میانی و افرادی تحت عنوان مشاور با سوء استفاده از موقعیت شغلی و با ایجاد شرکت‌های اقماری متعدد و وابسته تحت عناوین مختلف در خارج از کشور عمدتا در کشور امارات متحده عربی و هلند به انحاء مختلف با پیمانکاران و تامین کنندگان وسایل و تجهیزات مورد نیاز شرکت مهندسی مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران ارتباطات و مراودات مالی نامشروع ایجاد کرده اند که در این رابطه می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
Fesade-Nafti 1-saham-news
- علی طاهری مطلق و تیم مدیریتی وی:
۱- خرید شناور لایروب WISE توسط آقای طاهری مطلق از شرکت WISE که طبق تحقیقات صورت گرفته متعلق به سرکار خانم نفیسه محمودی دختر باجناق آقای طاهری مطلق می باشد. لازم به ذکر است شناور مذکور که بخشی از مبلغ آن که توسط شرکت OMC (یکی از شرکت‌های اقماری تاسیسات دریایی در امارات) پرداخت شده است با شکایت خانم محمودی مدت طولانی است که در کشور امارات توقیف شده است.
۲- خرید دکل حفاری موسوم به «فورچون» با همکاری و مساعدت آقای «مراد شیرانی» که مشاور مدیرعامل بوده است.

Fesade-Nafti 1-saham-news

۳- خرید ۲۱۷۴ کیلومتر لوله های فولادی بابت فازهای سی و پنج ماهه میدان مشترک پارس جنوبی از شرکت سالزگیتر آلمان و پرداخت کل مبلغ قرارداد و عدم ایفای تعهدات توسط پیمانکار و ناهمخوانی مقدار لوله های خریداری شده با مقدار بار تحویل شده.
۴- قرارداد ساخت دو دستگاه دکل حفاری دریایی(۲۹۹) که با دریافت مبلغ ۲۳ میلیون دلار از بابت پیش پرداخت آن هیچ‌گونه عملیات اجرایی درخصوص این دکل‌ها صورت نگرفته است و قرارداد نظارت بر ساخت این دکل‌ها توسط شرکت تاسیسات دریایی با شرکت GRT متعلق به خانم نفیسه محمودی که هیچ تخصصی در این رابطه نداشته است، منعقد می‌شود.
۵- پرداخت مبالغ کلان بابت حق مدیریت به مدیران شرکت ساخت تاسیسات دریایی، می‌توان به پرداخت میلغ ۱۲۰ میلیارد تومان تحت عنوان حق مدیریت از سوی آقای طاهری مطلق به سید مهدی وفایی پور و آقای صفوان هاشمی شاهرودی اشاره کرد.
۶- قرارداد حمل لوله جهت فازهای ۱۷،۱۸،۱۹ که جهت این قرارداد اقدام به تاسیس شرکتی در امارات با مدیرعاملی جناب آقای رزاقی می‌نمایند و نامبرده جهت انجام این قرارداد اقدام به انعقاد قرارداد دیگری با شرکت «المطاف» متلق به آقای اسماعیل میران می‌نماید و در متن قرارداد این چنین گنجانده می‌شود که از مبالغ دریافتی کل قرارداد مبلغ ۱۰ درصد آن توسط شرکت آقای امیران به شرکت دلتا مارین باید پرداخت گردد، که نهایتا برخی از چک‌های این پیمانکار توسط عوامل آقای طاهری نقد گردیده است.

Fesade-Nafti 1-saham-news

۷- طبق بررسی ها و تحقیقات صورت گرفته شخصی به نام آقای مهدی محمودی که به عنوان فرد اصلی پشت پرده آقای علی طاهری مطلق و پسر باجناق ایشان می‌باشد مشاهده می‌شود نامبرده با برنامه ریزی دقیق و چینش نیروها و تعیین پیمانکاران اقدام به دریافت مبالغ کلانی از پیمانکاران طرف قرارداد با شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران می نماید و یا با ایجاد شرکت در خارج از کشور اقدام به انعقاد قرارداد با این شرکت نموده است که در تحقیقات صورت گرفته، مبالغ کلانی از طریق شرکت WISE و المطاف و شخصی به نام حاجی حسینی به حساب فردی به نام آقای حسین باباپور به جهت خرید چندین دستگاه آپارتمان و خرید ویلا در دبی واریز می‌گردد.ابتدا قولنامه به نام خود آقای طاهری مطلق و سپس به نام مهدی محمودی منتقل می شود. سپس نامبردگان این قراردادها را فسخ و مبالغ را به شخصی به نام آقای حقیقت‌خواه تحویل که نامبرده نیز این مبلغ را طی هماهنگی آقای مهدی محمودی تحویل وکیل شرکت و شریک آقای محمودی، آقای مهدی محسنی مقدم می‌نماید که حسنی مقدم اقدام به خرید املاک مزایده ای شهرداری منطقه یک می‌نماید.
- مسعود سلطان پور و تیم مدیریتی وی:
۱- سناریوی ایجاد شرکت‌های اقماری: شرکتی فرعی برای انجام امورات شرکت اصلی تاسیس می‌شود و با این توجیه که باید مدیرعامل مجموعه را ساپورت کنیم تا دچار فساد نشود ۲۰٪ تا ۲۵٪ سهام شرکت( و در برخی موارد حتی اکثریت سهام شرکت) را بدون هیچ آورده ای به نام مدیرعامل می‌کردند، بعد از مدتی با این عنوان که شرکت فرعی باید به طور کامل متعلق به شرکت اصلی باشد، سهام مدیرعامل که به صورت رایگان به او واگذار شده بود، با مبالغ گزاف از وی خریداری می‌شد و از این طریق پول‌های هنگفتی به جیب تیم خودی وارد می‌شد و یا هرساله بخشی بخش زیادی از سود و منافع به دست آمده در شرکت‌های فرعی و اقماری به جیب سهامداران بخش خصوصی که در واقع نفرات خودشان بودند واریز می‌شود. نمونه هایی از این اقدامات عبارتند از:
۲- شرکت کیتو: مدیرعامل آن آقای عبدالحسین بهشتی با ۲۰٪ – ۲۵٪ سهام بود و روند مذکور در بالا یعنی واگذاری سهام رایگان و خرید همین سهام با قیمت بالا بعد از مدتی ازهمان فرد و با تعلق پول‌های بسیاری به عنوان سهم سود و … در آن اتفاق افتاد. این شرکت از مهمترین شرکت‌های زیر مجموعه تاسیسات دریایی است که بخش بسیار زیادی از پول‌های تاسیسات به عنوان انجام پروژه ها به این شرکت تعلق می‌گیرد و در این شرکت به فرخور زمان و مدیریت پوششی انجام می‌شود تا مدیران به طرق مختلف پول‌های سرشاری را از کشور خارج کنند.
۳- شرکت گلوبال پتروتک: آقای سلطان‌پور شرکت اورینتال کیش متعلق به سیروس ناصری(مذاکره کننده هسته ای) که شرکتی ورشکسته بود را با قیمت بالا از ایشان خرید و بعد از انتقال اموال شرکت به مجموعه تازه تاسیس دیگری به نام گلوبال پتروتک(که آقایان سید مهدی حسینی و امام موسوی در آن حضور داشتند) فعالیت‌ها را به این شرکت منتقل و تا مدت‌ها شرکت قبلی را به عنوان پوششی برای کارهای خود به صورت غیرفعال حفظ نمودند.

Fesade-Nafti 1-saham-news

۴- نمونه دیگری از فسادهای دوران سلطانپور را می توان در ماجرای سید مهدی وفایی مشاهده نمود.در یک اقدام تعجب انگیز مبلغ ۳ میلیون دلار به صورت نقد در اختیار سید مهدی وفایی برای خرید تجهیزات قرار داده می شود که ایشان نیز این پول را برداشته و از ایران فرار می‌کند(به کشورامارات می‌رود) و در این خصوص هیچ اقدامی از سوی شرکت انجام نمی‌شود.
۵- یکی دیگر از فسادهای این دوران مربوط به شخصی می شود به نام آقای شوریده، برای این شخص شرکتی به نام «لیک بین» ایجاد و با مشارکت شرکت تاسیسات دریایی، شرکت دیگری را برای خرید شناور ایجاد می‌کنند. بعد از خرید شناورها همین شخص به عنوان بهره بردار از شناورها با شرکت تاسیسات قرارداد منعقد می‌کند. بعد از مدتی اختلافی صوری ایجاد می شود و شرکت تصمیم به فروش شناورها می‌کند. قرار می‌شود تا شوریده شناورها را بفروشد و پول سهام خود را(که بابت آن چیزی پرداخت نکرده بود) را بردارد و پول شرکت تاسیسات را برگرداند، حال خریدار شناورها چه کسی است؟ مجدد خود شرکت تاسیسات دریایی یعنی مجددا شناورهای متعلق به خود را می‌خرد و پول سهم آقای شوریده را به او پرداخت می‌کند؛ شوریده نیز با پول بی زحمت به دست آمده اقدام به ایجاد ناوگان دیگری می‌کند که در حال حاضر در مقابل شناورهای شرکت تاسیسات دریایی قرار دارند.
۶- در نمونه ای دیگر شخصی به نام ناصری فر که در زمان انجام تعمیرات در ساختمان اجاره ای از نفت به عنوان سرکارگر به واسطه آشنایی با مسعود سلطانپور، وارد تاسیسات شد و با فرآیندی مشابه اقدامات بالا به سطحی رسیده است که در حال حاضر از سهامداران شرکت آذرآب است و چند مجموعه مختلف اقتصادی را اداره می‌کند.
۷- همچنین شخصی به عنوان قزلباش که برای انجام امورات جزء ماشین آلات و بخش ماشینی با تاسیسات آشنا می‌شود و در حال حاضر بزرگترین دارنده ماشین آلات و جرثقیل‌های سنگین و فوق سنگین در کشور تحت عنوان جرثقیل امیرکبیر می‌باشد.
۸- آقای سلطان‌پور با سوء استفاده از جایگاه مدیریتی که بر اثر تسلط بر یک شرکت دولتی پیدا نموده بود، از طریق ایجاد باندهای سازماندهی شده در داخل و خارج نسبت به ایجاد شرکت‌هایی به اصطلاح اقماری اقدام می‌کند که با استفاده از نفوذ خود هم بر شرکت تاسیسات و هم بر شرکت‌های اقماری، مقاصد خود را اجرایی نماید.

Fesade-Nafti 1-saham-news

۹- سلطان‌پور با توجه به نفوذ مدیریتی خود و از طریق شرکت‌های فرعی ایجاد شده به انحاء مختلف مانند واگذاری سهام مدیریتی به دوستان خود، واگذاری طرح ها و پروژه های مختلف اعم از خرید مایحتاج پروژه ها، دستگاه‌ها، ماشین آلات سنگین و …به دوستانش اموال فراوانی را نصیب خود و اعضای شبکه کرده است. توجه به این نکته که عموم نفرات فعال در این شبکه ها کارمندان دولت با سطح درآمدی مشخص و سابقه مالی قابل بررسی هستند و در حال حاضر هر کدام در داخل و خارج از کشور، دارای شرکت‌ها، املاک و اموال بسیاری می‌باشند، عمق ماجرا را بیشتر روشن می‌کند.
نظریه و پیشنهاد:
با توجه به تاسیس شرکت‌های زیاد در خارج از کشور که غالبا در امارات متحده عربی، مالزی، هلند و پاناما می‌باشد که برخی از آن شرکت‌ها عبارتند از…

Fesade-Nafti 1-saham-news
 با توجه به مراودات شدید مالی در سطح کلان و ارتباطات وسیع افراد فوق الذکر با افراد خارج کشور و همچنین انتساب اتهامات متعدد مالی سنگین علیه هر یک از نامبردگان و وجود اسناد و مدارک مالی و غیرمالی مربوطه در دفتر شرکت‌های مورد بحث به نظر می‌رسد در خارج از کشور حفظ و نگهداری می‌گردد، نیاز به ردیابی مالی و حسابرسی عملیاتی دارد.
در صورت صلاحدید دستور فرمایید هیآتی متشکل از کارشناسان متخصص و مجرب در امور حسابداری مالی، بانکی، امور تجاری و بازرگانی(ترجیحا تیم تخصصی سازمان بازرسی کل کشوز و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) جهت بررسی و جمع آوری اسناد و مدارک موجود در دفاتر شرکت‌های فوق الذکر در محل اقامت آن‌ها به آن کشورها عزیمت نموده و پس از اتمام ماموریت، نتیجه را طی گزارشی به حضورتان ارسال و اعلام دارند.

Fesade-Nafti 1-saham-news

دهقان ناصرآبادی
بازرس قضایی دارای ابلاغ خاص
سازمان بازرسی کل کشور

Saturday, January 24, 2015

خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری: درمان فوری بیماران با لارو مگس!

«لارو»های مگس  نوزادان کرمی‌شکل مگس‌ها هستند که برای درمان بسیاری ازبیماری‌ها موثر شناخته شده‌اند. خاصیت درمانی این حیوان به حدی است که بسیاری از بیماری‌های لاعلاج از نظر طب کلاسیک به وسیله آن به راحتی درمان‌پذیر است. به همین دلیل جهاد دانشگاهی، این هفته در تهران مرکز درمانی لارو را راه‌اندازی کرد.

لارو مگس چه می‌کند؟

لارو مگس برای درمان انواع زخم‌ها کاربرد دارد. از زخم‌های دیابتی تا زخم‌های عفونی مزمن. این حشره می‌تواند بافت‌های مرده زخم‌ها را بخورد و باعث بشود که هم زخم به سمت بهبودی برود هم این نسوج مرده برداشته شود. جالب این است که لاروها کوچکترین صدمه‌ای به قسمت‌های خوب زخم نمی‌زنند و سمت قسمت سالم بدن نمی‌روند. این حشرات فقط به قسمت‌هایی می‌روند که عفونت دارند  و جالب‌تر این است که وقتی لارو  روی پوست گذاشته می‌شود، اول به نقطه عفونی تر حمله می کند و به مجرد اینکه این حشره روی زخم بیمار گذاشته شد، وی از خطر سپسیس (سرایت عفونت به کل بدن) نجات پیدا می کند.

پرستارانی 24 ساعته!

بزاق دهان لاروها به صورت زائدالوصفی تشرح می شود و این زخم را دائما می شوید. میزان شست و شوی این‌ها خیلی بهتر از پرستاران است؛ برای اینکه پرستار یک مرتبه در شبانه‌روز این کار را انجام می دهد؛ اما این حیوان در تمام ثانیه های شبانه روز زخم را شست‌وشو می‌دهد. این حیوانات دو زائده بسیار تیز درجلوی بدنشان دارند و حرکت این‌ها روی زخم باعث می‌شود که قسمت‌های مرده آن شیارشیار بشود.

نکته دیگر این است که این لاروها خستگی‌ناپذیرند! وقتی آن‌ها روی زخم گذاشته می‌شوند، اصلا استراحت ندارند و  در هر پنج دقیقه به اندازه وزنشان غذا یا همان عفونت‌ها را می خورند و بیمار می‌بیند که لحظه به لحظه زخمش بهتر می شود. تا این لحظه 170 زخم مزمن در ایران درمان شده است. برای مثال جانبازی که هفت سال از زخم مسلسل رژیم بعث رنج می‌برد، با این روش ظرف 17 روزدرمان شد.

چرا لارو؟

دلایلی که پزشکان برای موثر بودن این روش ارائه می‌دهند به دو دلیل عمد برمی‌گردد: اول اینکه مهم‌ترین مرجع پزشکی جهان یعنی اف دی ای آن را تایید کرده و دیگری اینکه درمان آن به صورت صددرصدی است. تنها مشکل این طرح در ایران این است که به دلیل محدودیت پرورش لارو در کشور، این مرکز قادر است در هر هفته فقط به 3 الی 4 بیمار رسیدگی کند؛ در حالی که اگر این مرکزها گسترش پیدا کنند؛ می‌توان به افراد بیشتری این خدمات پزشکی را ارائه داد.
 
چندین سال پیش، مجله تایم گزارشی داشت که با زالو همین کار را میکردند و پائی را که قانقاریا شده و منتظر قطعش بودند با مکش عفونت توسط زالو نجات میدادند. تفاوت آن این است که زالو سطحی میمکند ولی لاروها عمقی و بسیار مؤثرتر!!
 

Thursday, January 22, 2015

سگ گرگی- محمد نوری زاد



سگِ گرگی
منبع:فیسبوک
یک: یکی می گفت: الم شنگه ی اعتراض به توهین مجله ی شارلی هبدو به پیامبر و پایین کشیدنِ اسم خیابان " نوفل لوشاتو" توسط شعبون بی مخ های اسلامی، به دستور شخص رهبر صورت پذیرفته است. می گویم: نیز لغوِ همایشِ " بیست سال پس از بازرگان" که امروز عصر قرار بود در یکی از سالن های دایرة المعارف بزرگ اسلامی برگزارشود. مأموران را دیدم که با بی سیم و کلت و سگِ گرگی دمِ در ایستاده بودند و به مراجعین می گفتند: مراسم لغو شده. و من، در صورتِ پیرمردها و پیرزن هایی که با هزار زحمت خود را تا دارآباد رسانده بودند می دیدم که با شنیدنِ خبر لغو مراسم چه الفتی با شخص رهبر برقرار می کنند. راستی چرا باید آخوندهای حاکمیت از مرحوم بازرگان متنفر نباشند و اجازه بدهند بعد از بیست سال دوباره اسم وی بر سرِ زبان ها افتد؟ علتش دو تاست. یکی این که بازرگان هیچ سخنی و رفتاری جز راستی و درستی نداشت. بر خلاف آخوندهای حاکمیت که هیچ سخن و رفتاری جز زشتی نداشته اند و ندارند. دیگر این که: آخوندها از هر که و هر چه که چشمِ مردم را از بساطِ اسلامیِ آنان بر بگرداند، متنفرند. حال می خواهد تخت جمشید و سلسله ی هخامنشیان باشد یا شجریان یا بازرگان. بقول جوانها: نوفل لوشاتوت تو حلقم!
دو: باور کنید تلاش یکی از نمایندگان مجلس برای ممنوع القلمی عزیزانی چون محمد قوچانی نه از آن روی است که اینان خطایی مرتکب شده اند یا چیزی نوشته اند که به مزاج اسلامیِ آقایان خوش نیامده، نخیر، بل از این روی است که در کل هیمنه ی ناسوتی و لاهوتی و آفاقی و انفسی و جمالی وجبروتیِ آقایان کسی نیست که رسانه و مخاطب را بشناسد و به کارش نیز مسلط باشد و خلاصه در عرصه ی روزنامه نگاری متخصص باشد. محمد قوچانی یکی از ناب ترین و نادر ترین جوانان کارآمد و کارآگاه و نخبه ی این کشورِ قحط النّخبه است در وادیِ روزنامه نگاری. او به هر مجله و روزنامه ای اگر پای نهد، آنجا را می شکوفاند. آقایان اسلامیِ ما اگر بلد نیستند جایی را بشکوفانند، نیک می دانند که: برای پژمردنِ شکوفه ها باید پای باغبانِ گل شناس و نازک خیال و خوش نگار را قلم کرد.
سه: سرانجام محمد رضا رحیمی که کلی دزدی کرده بود و نمایندگان بسیاری را نمک گیرِ الطاف و منویات ملوکانه کرده بود، به پنج سال زندان و برگرداندن سه چهار میلیارد پول محکوم شد. میلیاردها دزدیِ این فرد را مقایسه کنید با صد و بیست و سه میلیاردی که فاضل خدادادِ فلک زده با همکاریِ مرتضی رفیقدوست، برادر محسن رفیقدوست - از دوستان رهبراختلاس کرده بود که سرضرب اعدامش کردند بدبخت را.
ذات ناپیدای این گونه محاکمات می گوید: در این گردونه ی اسلامی، اگر می خواهید دزد باشید، باید فوت و فنش را بلد باشید. یا مثل سرداران سپاه، به اسلحه و پشتیبانیِ شخص رهبر مسلح و مزین باشید یا این که نسبتی و رفاقتی با بیت رهبری داشته باشید که اگر مثل جلال الدین فارسی آدم هم کشته باشید می رهانندتان. یا نه با بیت رهبری سر و سری و بده بستانی داشته باشید که اگر مهدوی کنی هم باشید و از دنیا بروید، سرضرب ماترکِ امام صادقی تان را به پسرتان می دهند درست جلوی چشم دریده ی قانون. اگر نه، با یک آخوند عمامه بزرگ وصلت کنید. یا دختر به او بدهید یا دخترش را بگیرید. اگر نه که باید مثل قاضی مرتضوی با دستخط رهبری به دستگاه قضایی تزریق شده باشید. که در این صورت، اگر آدم بکشید یا در ارقامی نجومی بدزدید، همان دستخط ملوکانه همه ی درهای بسته را برایتان وا می کند.
مشکل محمد رضا رحیمی در این بود که راه میانه را برگزید. یعنی معلق بود این وسط. او باید تکلیفش را مشخص می کرد و به یک نحوی از این معلق بودن بدر می رفت. باز صد آفرین به نیمه هوشی که داشت و با نقطه چین اگر تعقیبش می کردید به بیت رهبری می رسیدید. که همین تعلیقِ نسبی، از اعدامِ حتمی اش وارهانید. تازه بقول دامادهای قدیم، این پنج سال زندان و این پول ها را چه کسی داده چه کسی گرفته؟ مگر برادرِ حاج محسن رفیقدوست – که به حبس ابد محکوم شده بود – چند سال در زندان ماند؟
چهار: دیروز با آتنا صحبت کردم امروز با پدرش. آتنا از وضع بهداشت در زندانِ قرچک ورامین سخت گله مند بود و معترض. این که چون داروی مناسب نمی دهند، زندانیان خود به وارد کردنِ داروهای مکمل اقدام می کنند. و در این خود درمانی، چه آسیب ها که نمی بینند. پدرش از ملاقات چهارشنبه می گفت. می پرسید: تکلیف دختر من چه می شود؟ به وی گفتم نگران نباشید آقای فرقدانی. اینجا ام القرای اسلام ناب محمدی است. در اینجا به هر که ظلم بکنند به جوانان نمی کنند. گفتم: وقتی برای قاتل ستار بهشتی سه سال زندان تجویز می کنند، برای دختر شما نباید جز از دو سه ماه حکم دهند. بویژه این که جناب رهبر، دیروز طی پیامی با جوانان اروپا و آمریکای شمالی سخن گفته و آنان را از چند چیز پرهیز داده و فرموده: ای جوانان غرب، راهِ سیاستمداران شما صادقانه نیست. و فرموده: بعد از فروپاشیِ شوروی سابق، سیاستمداران شما به اسلام هراسی روی برده اند و در این سالها تلاش کرده اند چهره ی مخوفی از اسلام به جهانیان معرفی کنند. و دیگر این که: چرا سیاستمداران، شما جوانان را از شناخت چهره ی واقعی و رحمانی اسلام باز می دارند؟ و این که: آیا خود شما به قرآن مراجعه کرده اید؟ و به جوانان اروپا و آمریکای شمالی توصیه فرموده اند: اسلام را از منابع دست اول بشناسید. اجازه ندهید سیاستمداران شما، تروریست های خود را بعنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند.
باور کنید این نامه ی جناب رهبر به جوانان اروپا و آمریکای شمالی آنچنان مشفقانه و دوستانه و خیرخواهانه است که شما مطلقاً باور نمی کنید در این کشور سیاستمداران دزد و نابکار اساساً وجود دارند و یا حتی به دست مبارک همین رهبر گرامی، میلیاردها پول بی زبان مردم - بی اجازه ی مردم - به هرکجا فرستاده شده و به همین خاطر جوانان بسیاری از هستی ساقط شده اند و اعتیاد و بیکاری تا مغز جوانان ایرانی نفوذ کرده و هویت بنیادین فکری و عاطفیِ آنان جویده شده است و بانوانی از شدت فقر به تن فروشی روی برده اند و کفِ سن فاحشگی تا مرز دوازده سال رسیده است. بقول جوانها: انرژی هسته ای تو برم.
محمد نوری زاد
دوم بهمن نود و سه - تهران



Początek formularza
Dół formularza